سقف من آرامش است



نشستم رو صندلی نشسته رو مبل رو به روم داره همین جور حرف میزنه از کارای روزمرش میگه 

محو میشم تو چشاش نمی شنوم چی میگه فقط صداشو میشنوم همین 

بم میگه حتما خوابت میاد لحاف بندازم کنارم بخوابی ؟؟، سر ت میدم میگم آره 

تو همین حین که غرق شدم تو چشمای قهوه ایش و صورت استخونیش دارم فکر میکنم به اینکه چقد دوسش دارم به اینکه نبود چی میشد نبود چی میشدم ؟؟؟ فکر بش ترسناکه وحشت داره خییلی زیاد . درست مثل همون جمله ترسناکه که گفتم راجبش میترسم چیزی بگم حرفی بزنم راجب اینم میترسم فکر کنم اینکه نباشه چی میشه چی میشم  . اصن ولش کن . داشتم چی می گفتم . آهان.

دلش برام تنگ شده دو هفتس منو ندیده . می رم وسط تمیز کردنای خونه یهو بغلش دلم برا این جای امن تنگ شده بود برا لوس کردنام براش تنگ شده بود 

برا اینکه سر بزارم رو پاش موهامو ناز کنه . راستش فک کنم تنها کسی هست که موهامو ناز میکنه و دستشو رو موهام جولان میده چون همیشه این منم که این کار رو برای عزیزام میکنم حس خوبی میده بهم البته اینکارو برا هر کسی هم نمیکنما دی:

خلاصه اینکه زندگی گاهی وقتا یعنی نگاه کردنو نگاه کردن 

صدای اتاق سرد آبی پلی شده صدای گویندش ارومم میکنه خیلی خوبه 

یه جای حرفاش به دلبر میگه 

 "هر وقت میخوام بغلت کنم نگات میکنم هر وقت میخوام ببوسمت نگات میکنم هر وقت میخوام بگم دوست دارم نگات میکنم محو میشم توت "

دارم فک میکنم خیلی وقتا منم همینم شبیه امشب 

من آدم نگاه کردنم اصن حرفم نمیاد زیاد ،  نگاه میکنم اما خیلی وقتا نگاه کردم و دیدم چجوری خورد شدنمو حرفم نیومد وایسادم نگاه کردم و دفاعی نکردم از خودم چون گوشی ندیدم که بشنوه که خودشو جام بزاره که بفهمتم حرفم نیومد وقتیم اومد همون شد نتیجه   بگذریم حرفای خوب خوب بزنیم وارد حرفای بد نشین تمومی نداره. 


پ.ن: اتاق سرد آبی چهار ویس داستان طوره داستان یه دیونه تو دیونه خونه مثل رادیو چهرازی اما این جنبه ی طنز و شوخی نداره 

عاشقانس باید گوش بدی تا بفهمی چی میگم تا بفهمی راه دانشگاه تا خونه رو پیاده با قدمای مورچه ای در حالی که هندزفری تو گوشمه چجوری با حال خوب طی میکنم :) 



آخرین جستجو ها